۳۱ خرداد سال ۶۹ سالروز تکرار قصه پرغصه زلزله ۷.۴ ریشتری در طارم است، شبی که با ترکیدن بغض زمین بیش از ۱۵۰۰ نفر صبح فردا را ندیدند و ۳۰۰۰ زخمی هم یادگار آن روزها است، روزی که یادآوری آن هنوز هم داغ دل مردمان دیار زیتون را تازه میکند.
در اولین ساعت آخرین روزی که فصل بهار برچیده میشد، زلزله نیز بساط تعداد بسیاری از خانوادههای شهرستان طارم را برچید، زمین غرید، خاک لرزید، شهر درهم کوفته شد، سقفها فرو ریخت، دیوارها شکست، سنگ و چوب و آهن، دست و پا و سر و سینه پیرزن و پیرمرد، نوزاد و نوپا را کوبید.
آن روز در شمالغرب ایران قلب گرم مردم به ناگه لرزید و از اندوه و غم و تاریکی آغشته شد؛ آن روز زمین ناخودآگاه خشم پرهیاهویش را با غرشی خشمگین و تلخ به جهان بیرون جاری ساخت و قلب ایران تکهتکه شد و مردمانش شب را در ظلمت سایه غم سحر کردند. در آن روز تلخ، مردم شهرستان طارم همانند سایر هموطنان به تماشای بازی تیمهای برزیل و اسکاتلند در چارچوب رقابتهای جامجهانی فوتبال (۱۹۹۰ ایتالیا) نشسته بودند.
بازی بدون گل سپری میشد که زمینلرزه ۷.۳ ریشتری بازی را برای طارمیها ناتمام گذاشت و آنها نتوانستند گل برتری برزیل در دقیقه ۸۰ را ببینند و خیلیها آخرین جامجهانی عمرشان را تماشا کردند. بازی که تمام شد هواداران ایرانی فوتبال برزیل، غمگینترین هواداران فوتبال جهان بودند، زیرا در این حادثه دلخراش ۴۰ هزار نفر در رودبار و طارم جان خود را از دست دادند.
زلزله طارم که از طریق گسل رودبار ایجاد شده است، محدودهای به وسعت ۶۰ هزار کیلومترمربع را میلرزاند تا جایی که ساکنان تهران، تبریز و اصفهان، لرزش را حس میکنند. زلزله به قدری شدید است که تا شعاع ۱۰۰ کیلومتری از کانون زلزله، همه چیز ویران میشود، ۵۰ پسلرزه در عرض سه ساعت، امکان کمک کردن را از بین میبرد و حتی بر میزان تلفات افزوده میشود.
ریزش سنگ، جادهها را میبندد و در چند منطقه، لغزش زمین چند روستا را با ساکنانش زیر خاک دفن میکند. در پی این زمینلرزه علاوه بر آنکه حدود ۳۵ هزار نفر از هموطنانمان جان خود را از دست دادند. بیش از ۲۰۰ هزار واحد مسکونی تخریب شد و خسارات فراوانی به تأسیسات و اماکن عمومی در استانهای گیلان و زنجان وارد آمد و حدود ۵۰۰ هزار نفر بیخانمان شدند.
این زلزله در لیست مرگبارترین ۱۰ زلزله جهان طی صد سال گذشته قرار گرفته است که شهرهای رودبار، منجیل، لوشان و ۷۰۰ روستای اطراف را به نابودی کشاند؛ به ۳۰۰ روستای دیگر خسارت عمده وارد کرد و چهار روستا با همه ساکنانش در دل خاک مدفون شد.
در این زلزله مهیب که جنبش ویرانگر زمین و غفلت از آمادگی در برابر این پدیده طبیعی چنان زخمی به چهره شهرستان زد که هنوز هم آلام و دردهای عمیق ناشی از آن پس از سالها بر قلب و روح بازماندگان آن فاجعه غمبار بر پیکره مردمان این خطه باقی است. یکصد هزار خانه خشتی و گلی با خاک یکسان شد تا جایی که خسارت حاصله از این زمینلرزه ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد شد.
زلزله؛ کلمهای که این روزها مدام شاهد شنیدن اخبار آن از نقاط مختلف کشور هستیم شاید حتی به زبان آوردنش برای خیلیها وحشتناک باشد، کابوسی که اگر به واقعیت تبدبل شود قطعا یادگاریها و ویرانیهای جانسوزی از خود بر جای خواهد گذاشت. زلزله واژهای است مملو از صدای فریاد مادری که در پی یافتن فرزند خونآلود زیر آوار ماندهاش تکاپو و تمنا میکند. زلزله مملو است از نوعروسان و دامادهایی که با چشمهای بارانی و قلبهای شکسته در زیر خروارها خاک به دنبال حجله عروسیشان میگردند.
همه ما قطعا در زندگی خود تجربه حداقل یکبار زلزله خفیف را داشتهایم، زلزلههایی که گاهی به اسباب خنده خیلی از ما تبدیل فراهم میشود و از شلوغی پمپ بنزینهایش جوک میسازیم و از اضطرابهای کوچکمان خاطره، اما امان از روزی که زلزله شدید و شدیدتر شود؛ آن لحظه دیگر خنده و لذتی در میان نیست، بلکه ترس وجودمان را فرا گرفته و آوارهایی که یک روز سقف خانهای پر محبت را ساخته بود و حالا دیگر سقف را روی سرشان خراب کرده است. زلزله کلمهای است که بیشتر از پنج حرف ندارد اما همین کلمه تن شهرهای بسیاری را زخمی کرده، زخمی که تا اعماق جانها نیز نفوذ و داغ بسیاری از فرزندان را به دل مادران گذاشته است.
آری زلزله میهمان ناخواندهای است که راضی به میزبانیاش نبودیم اما اگر این مهمان سرزده به سراغمان آمد باید آمادگی لازم را داشته باشیم. در کنار همه توصیههایی که برای چنین مواقعی توسط کارشناسان و مسئولان به مردم ارائه میشود موضوعی که باید به جد به آن توجه شود، موضوع مقاومسازی و نوسازی مسکن بهویژه در نقاط روستایی است، زیرا تجربه زلزله در نقاط مختلف کشورمان گواه این ادعا است که مسکنهای روستایی و خشتی مقاومت کمی در برابر زلزله داشته و اغلب طعمه خشم زمین میشوند لذا در کنار مسئولان که وظیفه تسهیل در دریافت تسهیلات مقاومسازی مسکن را بر عهده دارند مردم نیز باید به این موضوع توجه ویژه داشته و از تسهیلات ارائه شده که اغلب کمبهره نیز هستند، استفاده کنند.
زلزله دردی نیست که تنها با صدقه علاج شود، زمین از ضروریاتش لرزیدن است. تدبیر و عقل حکم میکند که باید برای چنین روزی آماده باشیم و رها کردن امور به خواست باریتعالی توصیه دین نیست به قول مولانا: خواجه چون بیلی به دست بنده داد، بیسخن معلوم شد او را مراد / عقل و تدبیر همان بیل خواجه هستی است.