چه اینکه اگر مجری برنامه افتخارش این بوده که در کنار او ترقه ای منفجر شده است ، فرهنگی سوابق جبهه و شهادت برادرش را با کد های مخصوص خود به میان آورد تا اصطلاحا مجری ، بحث را به جایی با هوای مطبوع تری برای خود ببرد.
البته این فرهنگی است که میتواند با اتکال به جایگاه 16 ساله اردوگاهش ، برنامه رادیویی صدا وسیمای حکومتی را به درک پائین مسائل متهم کند اما از احراز صلاحیت خود باکی نداشته باشد. فرهنگی است که میداند چگونه آتشین سخن گوید و مجریان ناشی برنامه را به فراخنای بازی سیاست بکشاند و با بازی با کدهای سیاسی پای مدیر شبکه را به مناظره بازکند تا از فرهنگی بابت رفتار زشت آن دو مجری عذرخواهی کند.
سناتور ، با رندی تمام بدون اینکه وارد بازی با نتیجه از پیش معلوم آن دو مجری سیاست باز شود ، در بیرون از استادیوم تبریز ایستاد تا از تبعیض سخن بگوید. تبعیضی که بخش مهمی از نیروی سانتریقیوژ (گریز از مرکز) موجود در اقصی نقاط ایران مدیون آن است . چه بازتاب این نیرو خود را در ورزشگاه تبریز نمایان سازد چه خود را در سکوت مردم آذربایجان در اعتراضات عمومی دی ماه 88 و96.
فرهنگی سئوال و مساله را از زوایه دید مردم تبریز گشود و سئوال نمود چرا برافراشتن پرچم کشورهایی مانند اسپانیا و ژاپن و .. در آزادی تا کنون هیچ مجازاتی در پی نداشته است . چرا شعارهای لخت و عیان رضا شاه روحت شاد بدون هیچ تبعاتی برای تهران به فراموشی سپرده شده است. اصلا چرا دولت دو تیم در لیگ دارد ؟ چراهای زیادی که با نامعلوم ماندن پاسخ به آنها ، بالاجبار مناطقی از ایران برخلاف اهداف نظام به سمت بدبینی به مرکز سوق داده شده اند.
سئوالات فرهنگی از جنس همان سئوالات عدالت خواهانه ای است که حتی در خود تهران نیز قطب بندی شدیدی بوجود آورده است و اگر همان جا نیز این سوالت پاسخ داده نشود ، امنیت ملی کشور همچنان در مخاطره خواهد بود .
نویسنده:غلامرضا منصوری