به بهانه فرا رسیدن هفته معلم؛
باید محترم بود تا احترام یاد داده شود. باید شان داشت تا شخصیت پرورش یابد. باید خانواده بود تا احترام معنی بیابد و بالیده شود. اگر امروز این متن را می خوانی به احترام همین دانشی که آموختی تا بخوانی، تکریم کن!
کد خبر: ۹۶۰۷۴۰
تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۵:۳۵ 01 May 2021

تابناک ایلام ، دکتر نصرت اله احمدی فرد ::بدون شک هر انسانی در طول عمر خویش دو معلم تاثیر گذار داشته و دارد. اولی "آموزگار" است و دومی" روزگار"! این قانون اجتماع است که هر چه با آرامش و شیرینی از اولی نیاموزی؛ دومی با تلخی و سختی به تو می آموزد، اما با تفاوتی حیرت آور، زیرا اولی به قیمت "جانش" به تو می آموزد و دومی به قیمت "جانت"!

اما سوال اینجاست جایگاه آموزگار بشریت در مملکت اسلامی ما کجاست؟ بدون شک در قاب سخن و گفتار معلمان هیچ گونه کسری و کمبودی تا کنون احساس نکرده اند؛ هرچند حرف ها بی مایه بود و قطعا بی مایه نیز فطیر!؟

اما همواره و در تمام چهار دهه گذشته برنامه ها برای معلمات پای عمل شان چوبین بوده که گاه می شکست، گاه می سوخت، گاه پودر می شد و گاه همچو استخوانی در گلو! گلوی معلمان را می فشرد. بی گمان معلمان خود بهتر می دانند چرا! زیرا آینده دنیا از کلاس درس معلم شروع می شود. آینده ای که معلم تحت فشار بسازد خود عیان است که خواهد شد و چه شده است!

حتی رهبران و روسای جمهور و مقامات ریز و درشت حکومتی و لشکری و کشوری از معلم درس گرفته و می گیرند. جامعه باید بداند تاثیرگذار ترین افراد همان جامعه را معلمان تربیت می کنند و می سازند. بی گمان خانواده نهاد نخست تربیت و مدرسه نهاد دوم تربیت و آموزش است. از کوزه همان تراود که در اوست. باید محترم بود تا احترام یاد داده شود. باید شان داشت تا شخصیت پرورش یابد. باید خانواده بود تا احترام معنی بیابد و بالیده شود. اگر امروز این متن را می خوانی به احترام همین دانشی که آموختی تا بخوانی، تکریم کن!

بزرگان جامعه شناس معتقدند که آموزش دادن مانند پر کردن سطل نیست، بلکه بیشتر شبیه روشن کردن آتش است. اگر آتش حسد و بغض و کینه را روشن کردی؛ باختی! اگر آتش تمسخر و بی احترامی را روشن کردی؛ فنا شده ای! و اگر آتش رشد و احترام و شخصیت را روشن کردی؛ برنده ای! براستی جامعه ما و نهاد خانواده امروز کدامیک را روشن کرده است؟!

اینکه برخی افراد مغرض و نادان برای لحظه ای شادی زشت! معلمی را به تمسخر بگیرند جالب است! یا آموزش به فرزندی که همه چیز را ضبط می کند؛ اگر امروز به معلمت تمسخر کردی؛ شک نکن زیرساخت بی احترامی به خودت را بنا نهاده ای! زیرا به خودت رحم نکرده ای و آموزه ای ناشایست آموخته ای! اگر در جامعه معلم محترم شمرده شد، جامعه احترام خواهد داشت اما اگر برعکس شود؛ جوک های وقت و بی وقت، کنایه های گاه و بیگاه به وقت، اندیشه، زمان و نان معلم داشتی؛ بی گمان باد کاشتی!

بقول شاعر:
آموزگار، گرچه خداوندگار نیست
غیر از خدای، برتر از آموزگار نیست
برای همین پیامبر(ص) می گوید: " انما بعثت معلما" و اندیشمندی چون هوگو می گوید" معلم در هر ملتی، چراغی است که به عموم افراد نور می دهد" آیا رواست به کسی نور و روشنایی می بخشد در قالب کلام، عمل، جوک، طنز سخیف و بی حرمتی؛ توهین شود. شیوه ای که امروز در فضای از هم گسیخته مجازی بعینه دیده می شود و زیرساخت نابودی احترام در جامعه است!

کلام پایانی بی هیچ دخل و تصرفی شعری زیبا و پر مفهوم است:
"من معلم هستم"
هر شب از آینه ها می پرسم:
به کدامین شیوه؟
وسعت یاد خدا را
بکشانم به کلاس؟
بچه ها را ببرم تا لب دریاچه عشق!
غرق دریای تفکر بکنم
با تبسم یا اخم؟
"من معلم هستم"
نیمکت ها نفس گرم قدم های مرا می فهمند
بال های قلم و تخته سیاه
رمز پرواز مرا می دانند
سیب ها دست مرا می خوانند
"من معلم هستم"
درد فهمیدن و فهماندن و مفهوم شدن،
همگی ما من است!

اردیبهشت ۱۴۰۰- ایلام

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار