چند روز پیش یک کارشناس مسائل سیاسی سخنانی پیرامون دلایل شکل گیری اعتراضات مردمی اخیر بیان کرد که در برخی مسائل و موضوعات می توان نمونه عینی آن را به وضوح مشاهده کرد. او گفته بود که «مردمي كه به عنوان صاحب كار معترض نسبت به عملكرد مسئولان به خيابان آمدند برانداز نبودند؛ بايد مسئولاني را كه ناتوان در كار بودند و بر نارضايتي افزودند؛ برانداز شمرد.» منظور او نارضایتی هایی بود که در نتیجه عملکرد و اقدامات نامناسب برخی مسئولان در بدنه جامعه و مردم شکل می گیرد.
به گزارش «تابناک»، قصه آنجایی دردآور تر می شود که بنا به همین تحلیل، مسئولاني كه ناكارآمديشان ثابت مي شود؛ نه تنها پاسخگو نيستند و در قبال ضعف عملکرد و اقدامت شان مواخذه نمی شوند، بلکه همین آدم ها از جایی به جای دیگر می روند و در همان پوزیشن یا حتی بالاتر از آن قرار گرفته و در پست جديد به ناکارآمدی های شان ادامه مي دهند! موضوعی که مردم آن را جز دهن کجی چیز دیگری نمی توانند، قلمداد کنند.
بر اساس نظریه و تحلیل مذکور، اين دست از اقدامات نوعی براندازي نرم از طريق عصباني سازي مردم است. اینکه مسئولي بدون داشتن صلاحیت و كفايت لازم به صورت مداوم پست های مختلف را مي پذيرد و در لایه های گوناگون مدیریتی به ناکارآمدی خود ادامه می دهد، مردم را به نظام اسلامي و دين بدبين مي كند. بر همین اساس باید چنین افرادی را ضد انقلاب دانست بجای اینکه كارگر و كارمند محرومی که مشکلات را فریاد می زند، مقصر، برانداز یا ضد انقلاب بدانیم.
نمونه و مصادیق موضوعات ذکر شده را در حوادث و بحران هایی که اخیرا دامن کشور را گرفته، از جمله در بارش برف سنگین در تهران می توان به صورت واضح دید. در این اتفاقات وزارت راه و شهرسازی، شهرداری تهران، سازمان مدیریت بحران و سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای بدترین و نامطلوب ترین شکل مدیریت را از خود بجای گذاشتند؛ به صورتی که موجب نارضایتی عده زیادی از مردم شدند.
پس از بارش برف اخیر، بسیاری از مردم در جاده های بین شهری گرفتارشدند، هنوز هم اگر از اتوبان تهران – کرج گذر کنید، خودروهای زیادی را در حاشیه اتوبان خواهید دید که توسط مالکان به دلیل شرایط نامساعد جوی و یخبندان رها شده اند تا در شرایط مناسبی صاحبان این خودروها به سراغ شان بیایند و بتوانند آنها را بازگردانند. از طرفی حداقل 3 اتوبان پرتردد منتهی به تهران در شب بحرانی بارش برف مسدود شد و خدمات رسانی در ضعیف ترین حد خود قرار داشت.
این را اضافه کنید به عملکرد و اقدامات نامطلوب شهرداری تهران در مقابل بارش سنگین برف که شاهکار آن بیان جمله «غافلگیر شدیم!» بود. اگرچه بهره آبی خوبی از ناحیه بارش برف اخیر نصیب مردم پایتخت شد، اما هزینه سنگینی هم از بابت شکسته شدن بسیاری از درخت های تهران برجای ماند تا یک مشکل زیست محیطی حل شود و مشکلی دیگر با کم شدن معضل کم آبی به بهای شکسته شدن درختان برای تهران برجای بماند.
اگر تردد خودروهای زیاد تهرانی ها در بزرگراه ها نبود، حالا شن پاشی عوامل شهرداری که بیشتر در همین مسیرهای عبوری صورت گرفت؛ بی فایده مانده بود. اگر سری به کوچه پس کوچه های شهر بزنید مشکلات پیش آمده برای مردم از ناحیه شکسته شدن درختان و جمع نشدن آنها و همچنین یخبندان کوچه ها و تلمبار شدن برف ها را ملاحظه خواهید کرد؛ در حالی که نه اثری از شهردار بود و نه مدیران شهرداری!
همه اینها را می توان جزو عواملی دانست که در کنار دیگر مشکلات مردم از جمله مشکلات اقتصادی به نارضایتی آنها از برخی مسئولان منتهی می شود؛ بماند که پاسخگویی در قبال این مشکلات هم در کمترین حد و میزان خود قرار دارد و مسئولان مذکور اطمینان دارند، اگر امروز اینجا نباشند، فردا میدریتی در جای دیگر خواهند داشت.
لذا بهتر است بجای اینکه مردم متهم شوند، از همین امروز رویکرد جدی از سوی قوای سه گانه در پیش گرفته شود تا مسئولان ناکارآمد که موجبات نارضایتی مردم را فراهم می کنند و شهرها، کشور و نظام را از این ناحیه متضرر می سازند، کنار گذاشته شوند. به طور حتم اگر عزم مسئولان در این زمینه جدی باشد، هر روز شاهد کم شدن مشکلات نسبت به قبل خواهیم بود و دیگر هیچ مدیری به خود اجازه نمی دهد، بگونه ای رفتار کند که تبعات اقدامات او دامن مردم و کشور را بگیرد.
بعد از تحریر:سه شنبه است و چند روز از برف سنگین تهران گذشته است؛به جز کارگران خدوم شهری که به صور سنتی کارشان را در حد توان انجام می دهند،کسی فکری و برنامه ای برای انجام کارآمد امور ندارد؛روشنفکران هم که تا چند وقت قبل ناکارآمدی های شهری را با کارآمدی های کشورهای دیگر محک می زدند،امروز به مردم می گویند که در کشورهای دیگر هم وضع به همین گونه است،مسئولین گناهی ندارند!
