به گزارش تابناک ارومیه، آداب و رسوم و فرهنگ عمدتا در طول دورههای زمانی دچار تغییر و تحول میشود، این تغییر و تحول بر حسب شرایط و عوامل متعدد اتفاق میافتد، یکی از عواملی که در این تغییر و تحول اثرگذر است مردم هستند، مردم در دو دستهبندی تولیدکننده و مصرف کننده بر آنچه محتوای فرهنگی مینامیم اثرگذار هستند.
اهمیت دسته اول به مراتب بیشتر است، این گروه به عنوان نخبگان فرهنگی با تغییر نرم علایق و خواستهها میتوانند باعث شوند که فرهنگ دستخوش تغییر و تحول شود.
در این میان تغییر و تحول به عنوان مفهوم اصلی باید بررسی شود، اصولا تغییر و تحول بسته به آنچه که معیار مینامیم قابل سنجش است، خصوصا جوامعی که معیار محکم و قابل دفاع نظیر جامعه اسلامی ما دارند به خوبی میتوانند درست را از غلط و ارزش را از ضدارزش تمیز دهند.
قرآن کریم، سنت و سیره عملی اهل بیت (ع) به عنوان بهترین معیارهای سنجش که از منابع معتبر به دست ما رسیدهاند بهترین ابزارها هستند، خصوصا مفسران و تشریحکنندگان توانمندی نیز وجود دارند که این معیارها و تطابق آنها با اتفاقات را به خوبی بیان میکنند.
اربعین اباعبداللهالحسین (ع) را در حالی پشتسر گذاشتیم که محرم امسال با شوق و شور خاصی با ختم به اربعین برای بسیاری از مردم شیرین و به یاد ماندنی بود، قیام اباعبدالله (ع) به عنوان یکی از بالاترین ذخایر الهی بشر همواره حاوی نکات و مسائل مختلفی است که در هر دوره زمانی برای انسانها پیام عام و خاص دارد.
بیان این پیام عام و خاص از جمله مواردی است که درنهایت به تغییر و تحول در فرهنگ حسینی مردم منتج میشود، بگذارید کمی اختصاصیتر بیان کنیم، فرهنگ عاشورا به دلیل اینکه رویدادی تاریخی است در طول زمان نیاز به بیان و تشریح دارد، بیانی که آسیب عمیقی را میتواند به خود بگیرد.
در طول ایام عزاداری در چند سال گذشته همواره با روشهای مختلف از جمله مداحی، سرود، تعزیه، تئاتر، فیلم و انیمیشن و .... تلاش شده است تا واقعیتهای عاشورا بیان شود، هرچند نقصهای زیادی وجود دارد با این وجود نقاط قوتی نیز وجود دارد که نتایجی از جمله پیادهروی اربعین را داشته است.
در ارومیه به این شکل است که مداحیها، سرودها، نمایشها و تعزیهها همگی در حالی به توضیح عاشورا میپردازند که از یک آسیب رنج میبرند.
این آسیب نگاه خودمحورانه به عاشورا است، فارغ از اینکه عاشورا چگونه بود برخی پیوسته تلاش دارند تا نه از دریچه واقعیتها بلکه از دریچه خود به عاشورا نگاه کنند، اتفاقی که در مواردی خوب و مناسب در مواردی خطرناک است.
اجرای تئاتر، تعزیه و یا مداحیهای پرسوز اتفاقات خوبی هستند که اگر با این آفت همراه باشند به نوعی عوامگرایی و دوری از واقعیت خواهند انجامید.
بگذارید شفافتر بگویم، در هفته گذشته نمایشی در ارومیه اجرا شد که هر چند نقاط قوت خوبی نظیر تصویرسازی تاثر برانگیز از خرابه و ماجرای شهادت رقیه (س) را داشت و مداحی همراه با آن زیبا بود ولی با پدیدهای روبرو میشویم که خوب نیست، این پدیده پایین آوردن سطح اهل بیت در حد انسانهای بسیار معمولی است؛ هر چند موافق خارج از دسترس کردن اهل بیت نیستم اما نسبت دادن صفات غیرمثبت و غیرعالی درست نیست.
در مداحیها وضع به این گونه است، تولیدکنندگان و ارائهدهندگان محتوا هر چند تلاش دارند ارادت قلبی خود را به اهل بیت (ع) نشان دهند ولی گاهی چنان آهسته و گاهی چنان تند جلو میروند که مخاطب را با افرادی بسیار ضعیف و تنها و در یک کلام انسانهای بیپناه و در بعضی موارد با قهرمانان داستانهای یونانی همتراز میکنند.
این افراط و تفریط در هر دو حالت هر چند با نیت بالا بردن جایگاه اهل بیت (ع) است ولی باعث میشود در نظر انسانهای کنجکاو و باهوش سوالاتی بیجواب ایجاد شود.
برای مثال در نمایش مذکور در برخی موارد چنان شخصیت حضرت زینب (س) پایین نشان داده میشود که تفاوتی با پیرزنان و بیوهزنان حس نمیشود و در صحنهای مثل دربار یزید فردی معمولی نشان داده میشود، در حالی که تاریخ از فصاحت و بلاغت ایشان و روشنگری او و امام سجاد روایت محکمتری دارد.
این بیان که عمدتا برای افزایش حس تعلیق و تحریک حس همدلی مخاطب همراه است گاهی در مداحیها و مراسمها و تعزیهها تصویری را نشان میدهد که با واقعیت و ویژگیهای اهل بیت در تعارض و گاهی در تضاد است.
باید پرسید اگر حضرت زینب (س) آنطور که آنها می گویند بیتابی میکرد پس صفت عزت و صلابت کجا رفت، به نظر میرسد برخی از دست اندرکاران به جای نشان دادن شقاوت بیشتر دشمنان به نشان دادن بدبختی اهل بیت (ع) میپردازند، در حالی که این با همه آنچه که قیام عاشورا و شخص امام حسین (ع) و اصحاب میشناسیم در تضاد است.
در بخش پایانی باید گفت، هر چند در نیتها و دلایل همه افراد دخیل در موارد این چنینی از شاعر و مداح تا نویسنده و بازیگر شکی نیست و همه برای اهل بیت (ع) تلاش میکنند ولی باید توجه داشت که گاهی انسان از طرف دیگر میافتد.
خصوصا این که نمونههای تاریخی وجود دارد که با اغراق یا کمگویی در موضوعات مربوط به اهل بیت خصوصا فضائل یا مصائب عرصه را برای جولان افکار منحرف از وهابیت تا حجتیه و مدعیان دروغین مهدویت فراهم میکند، علاوه بر آن ذهنهای پرسشگر را نیز با تضادهایی روبرو میسازد که اگر حل نشود میتواند به دین گریزی بیانجامد.