به ترکیه بگوییم تا ما زیرساخت های گردشگری مان را درست کنیم، شما هم توریست کمتری جذب کنید. اگر تیم ملی فوتبال مان در یک مسابقه بین المللی عقب افتاد به تیم مقابل بگوییم کمتر گل بزنید تا ما به شما برسیم. به جمهوری آذربایجان و امارات متحده عربی بگوییم سرعت رشد اقتصادی تان بالا رفته، صبر کنید ما هم برسیم.
کد خبر: ۴۲۴۱۶۷
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۲ 14 May 2017
عصر ایران - در فاصله چند روز مانده به انتخابات نکته نگاری امروز نیز خالی از لطف نیست:

هر کس با 5-4 مردد حرف بزند

تقریباً غیرممکن است کسانی که تا امروز کاندیدای خود را انتخاب کرده اند را متقاعد به "تغییر رأی" کنیم. کسی که به روحانی رأی خواهد داد با هزار تخریب و دروغ علیه وی، نه تنها از رأیش برنخواهد گشت بلکه ای بسا در نوشتن نام او بر روی برگه رأی مصمم تر هم می شود. همین طور است درباره رئیسی و قالیباف و دیگران که هر گونه استدلالی برای منصرف کردن طرفداران آنها، سعی باطل خواهد بود.

بنابراین، به جای مجادله با هواداران کاندیداها - که تقریباً بی حاصل است - بهتر است در این چند روز باقی مانده، با کسانی که مردد به شرکت در انتخابات هستند یا کاندیدای نهایی خود را انتخاب نکرده اند، گفت و گو کنیم و آثار رأی ندادن یا رأی اشتباه را به آنان یادآور شویم؛نتیجه انتخابات را همین گروه رقم خواهند زد.
هر کدام از ما، سعی کنیم تا روز جمعه، 5 - 44 نفر را متقاعد کنیم که برای آینده کشور و فرزندان شان پای صندوق های رأی بیایند.

من در خراب کردن زندگی 4 نفر سهیم بوده ام

دیروز دوستی چنین می گفت: من در انتخابات 1384 شرکت نکردم، همان انتخاباتی که احمدی نژاد را سر کار آورد ؛ در آن سال می گفتم که مگر چه فرقی می کند چه کسی رئیس جمهور شود؟!

من تا همین چند روز پیش، عدم حضورم در آن انتخابات را فراموش کرده بودم. اما وقتی آماری از آن انتخابات را دیدم، ناگهان تکان خوردم و احساس گناه کردم:
آرای احمدی نژاد: 17 میلیون
آرای هاشمی رفسنجانی: 10 میلیون
کسانی که در انتخابات شرکت نکردند: 18 میلیون

من جزو آن 18 میلیون نفری بودم که اگر می آمدند بلای احمدی نژاد بر سر این ملت نازل نمی شد و کشور این همه عقبگرد نمی کرد. اگر سیاست های دولت اصلاحات ادامه می یافت و توسط احمدی نژاد قطع نمی شد واقعا الان ایران بهتری نداشتیم؟!

من و 18 میلیون نفری که آن روز قهر کرده بودیم و می گفتیم مگر فرقی هم می کند چه کسی رئیس جمهور شود، در سال های بعد فهمیدیم بله فرق می کند و این فرق را با همه وجود لمس کردیم.

من احساس گناه و مسؤولیت می کنم چرا که با خانه نشینی ام ، در روزی که "می توانستم یک ساعت وقت بگذارم"، در مصیبت هایی که بعدها بر سر من و مردم آمد، به طور غیرمستقیم و البته ناخواسته سهیم بوده ام. اگر جمعیت ایران را به عدد 18 میلیونی که ما بودیم و شرکت نکردیم تقسیم کنند، هر کدام از ما و از جمله خود من، به طور متوسط به زندگی 4 نفر آسیب رسانده ایم؛ کم مسؤولیتی است؟!

قالیباف و فقدان هویت ثابت سیاسی 

هر کدام از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، دارای هویت و برند خودشان هستند. رئیسی نماد اصولگرایان سنتی و برخاسته از قوه قضاییه است. روحانی، از همان ابتدای انقلاب در میان جریان های سیاسی به اعتدال و عقلگرایی معروف بود و حتی در دوران نمایندگی اش در مجلس، مجمع عقلا را تأسیس کرده بود. میرسلیم نماینده طیف مؤتلفه و بازاریان سنتی است، جهانگیری از همان ابتدا اصلاح طلب بود و هامشی طبا نیز همین طور.
تنها کاندیدایی که از هویت سیاسی ثابتی برخوردار نیست و برند شاخص خود را ندارد، محمد باقر قالیباف است. او سه بار کاندیدای ریاست جمهوری شده و هر بار چهره متفاوتی از خود نشان داده است. او حتی در موضعگیری های سیاسی اش نیز چند گانه عمل کرده است. در مقابل دوربین از حق دانشجویان برای ابزار مخالفت مدنی سخن گفته و در جلسه داخلی اصولگرایان گفته که من دانشجوها را لوله می کنم و ... .
مردم وقتی درباره رئیسی یا روحانی حرف می زنند، دقیقاً می دانند درباره چه هویتی حرف می زنند ولی درباره قالیباف، چنین ثباتی در DNA شخصیتی اش نمی بینند و همین باعث شده است او هیچگاه مورد اعتماد عمومی نباشد. بی هویتی سیاسی، بدترین وضعیت ممکن برای یک فعال سیاسی است.

نتیجه شخم زدن دلواپسان!

دلواپسان که با امکانات خاص و ویژه هم برخوردار هستند، کل زندگی دو کاندیدای جریان اصلاح و اعتدال را شخم زدند تا بلکه جرم و خلافی را بیابند و علم کنند و نهایتاً به خانه های این دو رسیدند که سال ها پیش خریداری شده است و داد و بیداد راه انداختند که ارزان خریده اند ولی نگفتند که در دهه 60 که روحانی و اوایل دهه 80 که جهانگیری خریده، قیمت زمین و خانه بسیار پایین بود و بعدها به لطف سیاست های نادرست غلامحسین کرباسچی در شهرداری تهران، قیمت زمین و مسکن ابتدا در تهران و به تبع آن در در سراسر ایران "جهش" یافت و سپس در دوران احمدی نژاد "جهش مجدد" پیدا کرد و نجومی شد و الّا قبل از سیاست های مشعشع اینان، زمین و مسکن قیمت های پایین و متعارفی داشتند.
این گونه که آقایان دلواپس می گویند ما و پدران ما و همه مردمی که در دهه های گذشته با قیمت های پایین آن روز زمین و خانه خریده ایم مجرم هستیم. 
یاد پدر بزرگ مرحومم افتادم که در یکی از نقاط خوب یکی از مراکز استان ها، چند هزار متر زمین را خریده بود به قیمت 30 تومن( کلا 300ریال) و خوب شد که 24 ساعت بعد پشیمان شد و پس داد و الا او هم رانتخوار بود!

ای کاش قیمت زمین و مسکن در حد همان دهه 60 و 70 و اوایل 80 بود؛ آن وقت نه خانه دار شدن رویا بود و وسیله ای برای سوداگری و نه بعضی افراد می توانستند با گفتن بخشی از واقعیت و کتمان بخش دیگرش، مردم فریبی کنند.
خدا بیامرزد آقای هاشمی را که از قول شهید بهشتی می گفت: آسیاب تخریب و تهمت، نوبت به نوبت ؛ نوبت تو هم می رسد.
خدا رحمت کند شهید بهشتی را که پیش بینی اش درست از آب درآمد و آسیاب تهمت به هاشمی هم رسید و اینک نوبت روحانی است که وارث مظلومیت بهشتی و هاشمی باشد. 

از قولم پول در میاورم!

در مناظره از کاندیداهای اصولگرا پرسیدند این پول هایی که وعده می دهید بین مردم پخش می کنید را از کجا می خواهید بیاورید؟ 
جواب مشخصی ندادند و البته قالیباف گفت: من قول می دهم! 
حالا از کی تا حالا از قول یک کاندیدا می توان دهها هزار میلیارد تومان پول استخراج کرد و هر ماه به خلق الله داد؟ معلوم نیست!

ماجرای اسبی که می خواست استخدام سیرک شود

می گویند اسبی به سیرک زنگ زد و تقاضای استخدام کرد. صاحب سیرک به اسب گفت: متأسفم، ما نمی توانیم تو را استخدام کنیم، مگر تو چه هنری داری که برای مردم جذاب باشد؟! 
و اسب با تعجب از این که مدیر سیرک قضیه را نگرفته پاسخ داد: دقت کن! من دارم حرف می زنم؛ یک اسب سخنگو.

در مثل مناقشه نیست و حالا حکایت گیر دادن برخی کاندیداها به قضیه قاچاق کالاست. در مناظره، جهانگیری می گفت ما وقتی دولت اصلاحات را تحویل دولت مطلوب اصولگرایان دادیم، حجم قاچاق زیر 5 میلیارد بود و وقتی در سال 92 تحویل گرفتیم ، شده بود 25 میلیارد دلار. در این سه سال و اندی توانستیم با برنامه ریزی های مجدد، آن را به کمتر از نصف برسانیم(12 میلیارد دلار) و این روند را ادامه خواهیم داد.

در مقابل نامزدهای اصولگرا دولت را به بی عملی در قبال قاچاق متهم می کردند و می پرسیدند: "شما چه برنامه ای برای مبارزه با قاچاق دارید؟"
 - آقایان!مثل این که قضیه را نگرفتید؛ دقت کنید! این دولت توانسته است قاچاق را نصف کند، بعد می گویید "متأسفیم شما برنامه ندارید! و برنامه تان چیست؟" 
قاچاق، بدون برنامه و به روش لپ لپ و اتفاقی نصف شد؟!

کمتر گل بزنید به شما برسیم!

میر سلیم گفت: چرا نفت خام می فروشید؟
روحانی پاسخ داد: بین ایران و عراق یک میدان نفتی مشترک وجود دارد که عراقی ها آن را استخراج می کنند و می فروشند و اگر ما نیز متقابلاً این کار را نکنیم، در واقع میدان را به عراقی ها داده ایم. همین طور است درباره میدان مشترک پارس جنوبی بین ایران و قطر که اگر ما برداشت نکنیم، قطری ها می برند.
میرسلیم پاسخ عجیب و غریبی داد که خلاصه اش این می شود: بروید به عراقی ها و قطری ها بگویید کمتر برداشت کنند!

فرمول فوق العاده ای است و می توان در جاهای دیگر هم به کار برد:
به ترکیه بگوییم تا ما زیرساخت های گردشگری مان را درست کنیم، شما هم توریست کمتری جذب کنید.
اگر تیم ملی فوتبال مان در یک مسابقه بین المللی عقب افتاد به تیم مقابل بگوییم کمتر گل بزنید تا ما به شما برسیم.
به جمهوری آذربایجان و امارات متحده عربی بگوییم سرعت رشد اقتصادی تان بالا رفته، صبر کنید ما هم برسیم.
وای اگر این فرمول زمان جنگ اختراع شده بود چقدر کارمان راحت تر بود! 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار